سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

استعدادهای درخشان شرقی

 
 

 
 
دبیرستان شهید بهشتی
دبیرستان شهید بهشتی


پست الکترونیک

پروفایل مدیر وبلاگ

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار

زیباترین اشعار عاشقانه معاصر

بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن

کلبه بصیرت

محفل آشنایان((IMAN))

اکبر پایندان

هم رنگــــ ِ خـــیـــآل

تنهایی......!!!!!!

دریــــــــای نـــور

سارا احمدی

ما تا آخرایستاده ایم

وبلاگ گروهیِ تَیسیر

ردِ پای خط خطی های من

سه قدم مانده به....

یامهدی

یه دختره تنها

ऌ عاشق بی معشوق ऌ

گل خشک

جایی برای خنده وشادی و تفریح

من،منم.من مثل هیچکس نیستم

ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن

Hunter

هرچه می خواهد دل تنگم میذارم

نیلوفر مرداب

_..-♥*°*♥-.._Pink♡ love_..-♥*°*♥-.

جـــــام غـــــزل

بـــآشــگــاه پَــــرواز ..

خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا

crazy girle s life

 

مطالب اخیر

توضیح چند آیه در خصوص شیطان

چند سئوال

چرا قرآن معجزه است

بحثی مختصر در باره توبه

ویژگیهای سوره حمد (1)

تلفظ صحیح حروف عربی

 

برچسب ها

 
 
 

امکانات جانبی

RSS 2.0

 
http://banovannews.com/wp-content/uploads/2012/02/ebadi20100823032406483-300x200.jpg
 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

توضیح چند آیه در خصوص شیطان

بسم الله الرّحمن الرّحیم               توضیح برخی از آیات در مورد شیطان

یَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلرَّحْمنِ عَصِیًّا ( سوره مریم / آیه 44 )
معنی : ای پدر، هرگز شیطان را نپرست که شیطان سخت با خدای رحمان مخالفت و عصیان کرد.

برداشتها :
1- آیه از زبان حضرت ابراهیم ( علیه السلام ) به عمویش آزر است ( اینجا لفظ اب به معنی پدر حقیقی نیست )
2- آزر بت ساز بود . در این آیه از بت پرستی به عنوان پرستش شیطان یاد شده
3- برای نهی از منکر باید با زبان محبت و تحبیب سخن گفت ... یا ابتِ یعنی پدرِ من ! ... و این یعنی اگر تو را از چیزی نهی می کنم منظور من خیرخواهی برای توست
4- شیطان، جن و مکلّف است چرا که فرشتگان عصیان نمی کنند ( طبق آیه 6 سوره تحریم که در باره فرشتگان آمده : ...
لا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ ... یعنی خدا را در آنچه به آنان فرمان دهد نافرمانی نمی کنند و هرچه فرمان یافته اند را انجام می دهند )
5- شدّت زشتی کار شیطان در نافرمانی خدا از کلمه « رحمن » فهمیده می شود ... او خدای رحمن را نافرمانی کرده . می دانیم که مخالفت با کسی که به ما محبت کرده زشت تر از مخالفت با دیگران است

وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَیْطَانٍ رَّجِیمٍ ( سوره تکویر/ آیه 25)
معنی : و آن سخن شیطان رانده شده نیست

برداشتها :
1- آیه در باره قرآن است که وحی خداست نه القاء شیطان
2- یکی از ادعاهای مشرکان این بود که پیامبر ( صلّی الله علیه و آله ) مجنون است ( دیوانه ) و شاید منشورشان این بود که کاهن استن و از جن ها برای نوشتن قرآن کمک می گیرد که خدا این ادعاها را رد فرموده :
أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ مُّبِینٌ ( سوره اعراف / آیه 184 ) یعنی : آیا این مردم فکر نکردند که صاحب آنها (یعنی پیامبر) هرگز جنونی در او نیست؟
یا : فَذَکِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ( سوره طور / آیه 29 ) یعنی : پس (ای رسول ما، خلق را ) متذکر ساز که به نعمت پروردگارت از جنون و کهانت هیچ در تو نیست.

اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ( سوره مجادله/آیه 19 )

شیطان بر (دل) آنها سخت احاطه کرده که فکر و ذکر خدا را به کلی از یادشان برده، آنان حزب شیطانند، الا (ای اهل ایمان) بدانید که حزب شیطان به حقیقت زیانکاراند.

برداشتها :
1- شیطان برای در دست گرفتن انسان، او را احاطه می کند و از انواع و اقسام افکار ناصواب در ذهن او القاء می کند . آنقدر این احاطه ادامه می باید که انسان آئینه تمام نمای جمال شیطان می شود ( همه حرکاتش شیطانی می شود ) باید توجه داشت که هنگامی که یک فکر ناصواب در ذهن ما جرقه زد آن را پی گیری نکنیم و ادامه ندهیم و با تذکر و استغفار خود را از دام شیطان و احاطه او نجات دهیم
2- اولین کاری که شیطان پس از استیلا یافتن بر انسان انجام می دهد این است که یاد خدا را از ذهن او می برد ( چون می داند تنها مایه رسیدن به سعادت حقیقی، یاد خداست )
3- کسانی که از شیطان پیروی می کنند در هیچ زمینه ای هیچ نفعی نخواهند برد و فقط ضرر می کنند ؛ هم در دنیا و هم در آخرت .

4- حزب به گروهی از افراد می گویند که هدف مشترکی را دنبال می کنند

5- مهمترین صفات کسانی که از حزب شیطام محسوب می شوند این است که خدا را از یاد برده اند

6- وجود کلماتی مانند « الا » « انّ » و « هم » بر زیانکار بودن حزب شیطان تأکیدهای زیاد و قابل توجهی دارد



چهارشنبه 95/1/18 | نظر

 

چند سئوال

به نام خدا

به سئوالات زیر پاسخ دهید ( جواب ها  باید مختص خود شما باشد ! )

1- توحید یعنی چه ؟ شعار آن چیست ؟

2- چرا در جامعه هایی که مردم آن جامعه به معاد معتقد هستند زندگی راحت تری دارند ؟

3- یکی از معجزات علمی قرآن را بیان کنید .

4- نزول تدریجی و یکباره قرآن را توضیح دهید .

5- توضیح دهید چگونه نماز اسنان را از فحشاء و منکر باز می دارد ؟

6- برخی از صفات پیامبر اکرم ( صلوات الله علیه و آله) را در قرآن بیان کنید ( آیات آخری سوره وتوبه )

7- در سوره جرات خدا مومنان را از برخی صفات بد اخلاقی باز می دارد چهار مورد آن را بیان کنید .

8- وضو و تیمم را به اختصار شرح دهید.

9- پرستش شیطان که خدا در قرآن از آن نهی کرده را توضیح دهید.

10- علل معجزه بودن قران را مختصراً بیان کنید . 

 



شنبه 94/9/21 | نظر

 

چرا قرآن معجزه است

به نام خدا                   چرا قرآن معجزه است ؟  

قرآن از جهات مختلف دارای اعجاز است و معجزه ای زنده و جاوید است . اعجاز و تحدی قرآن در جنبه های لفظی ، سبک ، آهنگ ، تصویر سازی ، هندسه کلمات و بلاغت منحصر در زبان عربی نیست بلکه شامل تحدی به هر متن ادبی در هر زبانی میشود . اگر دست روی هر متن ادبی زیبا بگرارید و پنج خط آن را انتخاب کنید و سپس دست روی یکی از صفحات قران بگذارید و پنج خط آن را انتخاب کنید آن گاه میان سبک ، آهنگ و تصویر ها ، هندسه کلمات ، بلاغت و وزن آنها مقایسه کنید ؛ تفاوت فاحشی میان آن دو خواهید دید و ملاحظه می‌کنید که متن غیر قرانی از جهت رعایت نکات ادبی و بیانی در حد و اندازه قران نیست . علاوه بر اینکه اعجاز معنوی و بلندای معارف قرانی مهم تر از اعجاز لفظی است . اگر شما بتوانید داستانی رانقل کنید که هم واقعی باشد و هم از سبک و آهنگ و تصویر سازی و هندسه کلمات و فصاحت و بلاغت در اوج باشد یعنی درنهایت زیبایی و رسایی باشد و همه نکات مربوط به هدایت و سعادت بشر در آن رعایت شده باشد و از هرگونه اضافه گویی و مطالب غیر لازم بر کنار باشد و در عین ایجاز و اختصار همه نکات لازم در آن منعکس شده باشد و با کمترین لفظ بیش ترین معنا را به ذهن مخاطب ومنتقل کندو از هر گونه لفظ پردازی های زاید محفوظ باشد و در عین حال مراد خود را به طور کامل و رسا به مخاطب انتقال دهید واین وضعیت به گونه ای باشد که نتوان یک خط یا عبارت آن را تبدیل و عوض کرد و با تغییر یک خط و جمله از آن اوج سقوط کند به مرور زمان هر گز غبارکهنگی و یکنواختی بر چهره آن ننشیند و شنونده و خواننده را مجذوب خود نظر سازد آن گاه می توانید ادعا کنید که قرآن معجزه الهی و کتاب بی رقیب و بی نظیر خداوند نمی باشد وهر کس میتواند شبیه آن را بیاورد

قرآن ابعاد اعجاز فراوانی دارد و بعضى از جنبه‏هاى اعجاز آن عبارت است از:

1-اعجاز ادبى؛ قرآنکه برجسته‏ترین ادیبان عرب را سخت شگفت‏زده ساخته است و سرسخت‏ترین دشمنان پیامبر (مانند ولید) بر فرابشرى بودن اسلوب زیبا و ترکیب بدیع آهنگ بى‏نظیر قرآن اعتراف کرده‏اند. «آربرى» (Arberry.J.A) در این زمینه مى‏گوید: «قرآن آهنگ و موسیقى دلنشینى دارد که عرب پیش از قرآن هرگز با چنین آهنگى آشنا نبوده است». همو گوید: «از قرآن ترجمه‏هاى بسیار زیادى انجام شده و هریک پس از چند روزى به کهنگى و فرسودگى گراییده است؛ اما قرآن هم چنان بر فراز اعصار با طراوت و تازگى برقرار مانده است. آیا این خود نشانه الهى بودن آن نیست؟»

2- اعجاز علمى؛ یا رازهاى علمى نهفته در قرآن، اقیانوس بیکرانى از دانش‏هاى کیهان شناختى، انسان شناختى، تاریخ، نجوم، جنین شناسى و... است که دانشمندان شرق و غرب را به تحقیقات زیادى واداشته و سخت آنان را به حیرت افکنده است. در این زمینه هزاران کتاب و مقاله از سوى دانشمندان در رشته‏هاى مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبیق آیات آن با جدیدترین رهیافت‏هاى دانش بشرى سخن گفته‏اند. «موریس بوکاى» (Maurice,Bucaille) در کتاب مقایسه‏اى میان تورات، انجیل و قرآن و علم مى‏گوید: «چگونه مى‏توان از تطبیق قرآن با جدیدترین فرآورده‏ها علمى بشر در شگفتى فرو نرفت و آن را اعجاز به حساب نیاورد». 3- اعجاز در پیشگویى‏هاى تاریخى؛ مانند: غلبه روم بر ایران.

4- اعجاز در بیان رخدادهاى تاریخى پیشین؛ و ... 

 



یکشنبه 94/9/15 | نظر

 

بحثی مختصر در باره توبه

بسم الله الرّحمن الرّحیم              

بحثی مختصر در باره توبه

توبه در لغت به معنای دست کشیدن از گناه، بازگشتن بر طریق حق، پشیمان شدن از گناه است. توبه را می توان از الطاف و محبّتهای الهی دانست، پس از گناه، جاده و راهی برای بازگشت ایجاد می‌شود، تا بنده خطاکار به محض آگاهی از بدی گناه، از آن راه باز گردد. توبه نعمت بزرگی است که بر بشر ارزانی شده است.

حقیقت توبه ندامت و پشیمانی از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک در آینده است. اگر کاری بوده که قابل جبران است، در صدد جبران بر آید. گفتن استغفار بیانگر همین معنا است،

ارکان توبه را می توان در پنج چیز خلاصه کرد. ترک گناه، ندامت و پشیمانی، تصمیم بر ترک در آینده، جبران گذشته و استغفار.

خدا در قرآن از توبه واقعی به نام توبه نصوح نام برده است: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! به سوی خدا بازگردید و توبه کنید، توبه خالصانه.

شخصی از پیامبر سؤال کرد که توبه نصوح چیست، حضرت فرمود: شخص توبه کننده به هیچ وجه بازگشت به گناه نکند، چنان که شیر به پستان هرگز باز نمی‌گدد

بعضی گفته اند توبه نصوح آن است که چهار شرط داشته باشد : پشیمانی قلبی، استغفار زبانی، ترک گناه و تصمیم بر ترک در آینده.

بیشتر علمای اخلاق توبه را مجموعه مرکّبی از « علم و حال و عمل » می دانند. اگر کسی بخواهد موفق به توبه شود، باید این سه امر را مورد توجه قرار دهد، یعنی اوّل لازم است انسان به زشتی گناه پی ببرد، سپس حال پشیمانی در دل او به وجود آید، سرانجام در مقام عمل، گذشته را جبران نماید.

آغاز توبه و ترک گناه، عنایت حق است. تا لطف الهی نصیب انسان نگردد، توبه امکانپذیر نیست. علامه طباطبایی می گوید: توبه عبد حسنه است و حسنه نیازمند به نیرو است و نیروی انجام حسنه را خداوند می دهد. او است که توفیق می‌دهد، یعنی اسباب را فراهم می سازد تا بنده موفق و متمکن از توبه شود و بتواند از فرورفتگی در لجنزار گناه و دوری از خدا بیرون آید و به سوی پروردگارش باز گردد.

امام سجاد ( علیه السلام ) در این باره می‌فرمایند : وفای به توبه جز به نیروی حفظ و نگهداری خداوند میسّر نیست. بنابراین در ابتدا باید از خداوند کمک خواست و سپس قدرت تصمیمگیری را افزایش داد و اقدام عملی را شروع نمود.

چهار مرحله توبه حقیقی اینها هستند 1-  تنفر و انزجار قلبی از گناه. 2-تصمیم جدی بر ترک. 3- اقرار و اعتراف زبانی به خطای خود در محضر پروردگار مهربان. 4- جبران مافات با عبادت مضاعف در حق الله و ادای حق به صاحب آن در حق الناس.
اگر این سه مرحله طی شود، همه‌ی گناهان به آب مغفرت الهی شسته می‌شود. گویا تولدی دوباره و فرصتی مجدد به انسان عنایت شده. از رحمت الهى هرگز مأیوس نباشید؛ چرا که نا امیدی، خود بزرگترین گناه است. همه‌ى انسان‌ها در معرض خطر و خطا هستند. این خطا‌پذیرى نباید مانع ارتباط با خدا و التماس از درگاه ربوبى گردد. چون خود این یأس و ناامیدى، مسیر رفتن به سمت گناه را هموار‌تر مى‌کند. بنابراین با امید به عفو و رحمت الهى عمل کنیم و بندگى کردن را سر لوحه اعمال خود قرار دهیم. نماز در اول وقت همراه با حضور قلب را فراموش نکنیم تا اولاً راه‌های گناه کردن مسدود شود و ثانیاً مقدمات توبه دائم به سوی خدا فراهم آید



چهارشنبه 94/8/27 | نظر

 

ویژگیهای سوره حمد (1)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ویژگیهاى سوره حمد

این سوره در میان سوره هاى قرآن درخشش فوق العادهاى دارد برخی از ویژگیهاى این سوره :

1- آهنگ این سوره

این سوره با سوره‌هاى دیگر قرآن از نظر لحن و آهنگ فرق دارد ؛ در سوره هاى دیگر خدا  با بندگانش حرف می‌زند ولی در این سوره طرز مناجات و سخن گفتن با خود را به بندگانش آموخته است .

آغاز این سوره با حمد و ستایش پروردگار شروع مى شود .

و با اعتراف به ایمان به مبدأ و معاد ( خدا و قیامت ) ادامه مى یابد، و با تقاضاهایی از آنچه بنده به آن نیاز مبرم دارد پایان مى گیرد.

اسلام بر خلاف بسیارى از مذاهب ساختگى یا تحریف شده که میان « خدا » و « خلق » قائل به واسطه ها یی هستند مى‌آموزد که انسان می‌تواند بدون هیچ واسطه‌ای با خدایشان ارتباط برقرار کند و سوره حمد تبلوری از همین ارتباط نزدیک و بى واسطه خدا با انسان است ، در نماز و هنگام خواندن سوره حمد ، تنها او را مى بیند، با او سخن مى گوید، پیام او را با گوش جان مى شنود، حتى هیچ پیامبر مرسل و فرشته مقربى در این میان واسطه نیست و عجب اینکه این پیوند و ارتباط مستقیم خلق با خالق، آغازگر قرآن مجید است . ( حمد اولین سوره قرآن است )

2- سوره حمد، اساس قرآن است

در حدیثى از پیامبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلم )مى خوانیم : « الحمد ام القرآن »

پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) ضمن سخنانی به جابر بن عبد الله انصاری فرمود :

آیا ( می‌خواهی ) برترین سوره اى را که خدا در کتابش نازل کرده به تو تعلیم دهم ، جابر عرض کرد آرى پدر و مادرم به فدایت باد، به من تعلیم کن ، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم )سوره حمد که ام الکتاب است را به او آموخت سپس اضافه فرمود : این سوره شفاى هر دردى است مگر مرگ .

و نیز از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم )نقل شده که فرمود:  قسم به کسى که جان من به دست او است، خداوند نه در تورات و نه در انجیل و نه در زبور، و نه حتى در قرآن ، مثل این سوره را نازل نکرده است ، و این ام الکتاب است

دلیل این سخن با تأمل در محتواى این سوره روشن مى شود، چرا که این سوره در حقیقت فهرستى از مجموع محتواى قرآن است؛ بخشى از آن در مورد توحید و شناخت صفات خدا است ، بخشى در زمینه معاد و رستاخیز سخن مى گوید و بخشى از هدایت و ضلالت که خط فاصل مؤمنان و کافران است حرف می‌زند ، و نیز در آن اشاره‌اى است به حاکمیت مطلق پروردگار و مقام ربوبیت و نعمتهاى بى پایانش که به دو بخش عمومى و خصوصى (بخش رحمانیت و رحیمیت ) تقسیم مى گردد، و همچنین درآن به مسئله عبادت و بندگى و اختصاص آن به ذات پاک او اشاره شده است .

در حقیقت هم بیانگر توحید ذات است ، هم توحید صفات ، هم توحید افعال ، و هم توحید عبادت .

و به تعبیر دیگر این سوره مراحل سه گانه ایمان : اعتقاد به قلب ، اقرار به زبان ، و عمل به ارکان را در بر دارد، و مى دانیم « ام »  به معنى اساس و ریشه است .

پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در فضیلت این سوره فرمود : « هر مسلمانى سوره حمد را بخواند پاداش او به اندازه کسى است که دو سوم قرآن را خوانده است ( و طبق نقل دیگرى پاداش کسى است که تمام قرآن را خوانده باشد) و گوئى به هر فردى از مردان و زنان مؤمن هدیه اى داده است .

تعبیر به دو سوم قرآن شاید به خاطر آنست که بخشى از قرآن توجه به خدا است و بخشى توجه به رستاخیز و بخش دیگرى احکام و دستورات است که بخش اول و دوم در سوره حمد آمده ، و تعبیر به تمام قرآن به خاطر آن است که همه قرآن را از یک نظر در ایمان و عمل مى توان خلاصه کرد که این هر دو در سوره حمد جمع است .

3- سوره حمد افتخار بزرگ پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم )

در قرآن، سوره حمد به عنوان موهبتی بزرگ به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) معرفى شده و در برابر کل قرآن قرار گرفته است ، آنجا که مى فرماید: « و لقد آتیناک سبعاً مِنَ المثانى و القرآن العظیم » : یعنی ما به تو سوره حمد که هفت آیه است و دو بار نازل شده دادیم همچنین قرآن بزرگ بخشیدیم  ( سوره حجر آیه 87 ).

قرآن با تمام عظمتش در اینجا در برابر سوره حمد قرار گرفته است ، نزول دوباره آن نیز به خاطر اهمیت فوق العاده آن است .

امیر مؤمنان على ( علیه السلام ) میفرماید : پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) فرمود: « خداوند بزرگ به خاطر دادن سوره حمد، بالخصوص بر من منت نهاده و آنرا در برابر قرآن عظیم قرار داده ، و سوره حمد باارزشترین ذخائر گنجهاى عرش خدا است !. »

4- تأکید بر تلاوت این سوره

در احادیث اسلامى و در منابع شیعه و سنى تأکید فراوانی بر تلاوت سوره حمد شده است ، تلاوت آن به انسان ، روح و ایمان مى بخشد، او را به خدا نزدیک مى کند، صفاى دل و روحانیت مى آفریند، اراده انسان را نیرومند و تلاش او را در راه خدا و خلق افزون مى سازد، و میان او و گناه و انحراف فاصله می‌اندازد.

 در حدیثى از امام صادق (علیه السلام )مى خوانیم : « شیطان چهار بار فریاد کشید و ناله سر داد نخستین بار روزى بود که از درگاه خدا رانده شد سپس هنگامى بود که از بهشت به زمین تنزل یافت ، سومین بار هنگام بعثت محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) بعد از فترت پیامبران بود، و آخرین بار زمانى بود که سوره حمد نازل شد »

محتواى سوره

هفت آیه اى که در این سوره وجود دارد هر کدام اشاره به مطلب مهمى است :

« بسم الله « سر آغازى است براى هر کار، و استمداد از ذات پاک خدا را به هنگام شروع در هر کار به ما مى آموزد.

« الحمد لله رب العالمین » درسى است در خصوص بازگشت همه نعمتها به خدا و اینکه تربیت همه موجودات به الله برمی‌گردد و توجه به این حقیقت که همه مواهبی که انسان را فرا گرفته از ذات پاک احدیت سرچشمه مى گیرد.

« الرحمن الرحیم » این نکته را بازگو مى کند که اساس خلقت و تربیت و حاکمیت او بر پایه رحمت و رحمانیت است ، و محور اصلى نظام تربیتى جهان را همین اصل تشکیل مى دهد.

« مالک یوم الدین » توجهى است به معاد، و سراى پاداش اعمال ، و حاکمیت خداوند بر آن دادگاه عظیم .

« ایاک نعبد و ایاک نستعین » ، توحید در عبادت را بیان مى کند و اینکه کسی جز او لایق پرستیده شدن و استمداد خواستن نیست .

« اهدنا الصراط المستقیم » ، بیانگر نیاز و عشق بندگان به « هدایت » و نیز توجهى است به این حقیقت که هدایتها همه از سوى او است !

سرانجام آخرین آیه این سوره ، ترسیم واضح و روشنى است از صراط مستقیم؛ و اینکه راه کسانى است که مشمول نعمتهاى او شده اند، از راه مغضوبین و گمراهان جدا است .

و از یک نظر این سوره به دو بخش تقسیم مى شود بخشى از حمد و ثناى خدا سخن مى گوید و بخشى از نیازهاى بنده .

چنانکه در عیون اخبارالرضا (علیه السلام ) در حدیثى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) مى خوانیم : خداوند متعال چنین فرموده « من سوره حمد را میان خود و بنده ام تقسیم کردم نیمى از آن براى من ، و نیمى از آن براى بنده من است ، و بنده من حق دارد هر چه را مى خواهد از من بخواهد: هنگامى که بنده مى گوید : بسم الله الرحمن الرحیم خداوند بزرگ مى فرماید بنده ام بنام من آغاز کرد، و بر من است که کارهاى او را به آخر برسانم و در همه حال او را پر برکت کنم ، و هنگامى که می‌گوید « الحمد لله رب العالمین » خداوند بزرگ مى‌فرماید : بنده ام مرا حمد و ستایش کرد، و دانست نعمتهائى را که دارد از ناحیه من است ، و بلاها را نیز من از او دور کردم ، گواه باشید که من نعمتهاى سراى آخرت را بر نعمتهاى دنیاى او مى‌افزایم ، و بلاهاى آن جهان را نیز از او دفع مى کنم همانگونه که بلاهاى دنیا را دفع کردم .

و هنگامى که مى گوید « الرحمن الرحیم » خداوند مى گوید: بنده ام گواهى داد که من رحمان و رحیمم ، گواه باشید بهره او را از رحمتم فراوان مى کنم ، و سهم او را از عطایم افزون مى سازم .

و هنگامى که مى گوید « مالک یوم الدین » خدا مى فرماید: گواه باشید همانگونه که او حاکمیت و مالکیت روز جزا را از آن من دانست ، من در روز حساب ، حسابش را آسان مى کنم ، حسناتش را مى پذیرم ، و از سیئاتش صرف نظر مى کنم .

و هنگامى که مى گوید « ایاک نعبد » خداوند بزرگ مى گوید بنده ام راست مى گوید، تنها مرا پرستش مى کند، من شما را گواه مى گیرم بر این عبادت خالص ثوابى به او مى دهم که همه کسانى که مخالف این بودند به حال او غبطه بخورند.

و هنگامى که مى گوید « ایاک نستعین » خدا مى گوید: بنده ام از من یارى جسته ، و تنها به من پناه آورده، گواه باشید من او را در کارهایش کمک مى کنم ، در سختیها به فریادش مى‌رسم ، و در روز پریشانى دستش را مى گیرم .

و هنگامى که مى گوید « اهدنا الصراط المستقیم … » (تا آخر سوره ) خداوند مى گوید این خواسته بنده ام بر آورده است ، و او هر چه مى خواهد از من بخواهد که من اجابت خواهم کرد؛ آنچه امید دارد، به او مى بخشم و از آنچه بیم دارد ایمنش مى سازم . 

چرا نام این سوره فاتحه الکتاب است ؟

« فاتحة الکتاب » به معنى آغازگر کتاب (قرآن ) است ، و از روایات مختلفى که از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) نقل شده به خوبى استفاده مى شود که این سوره در زمان خود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) نیز به همین نام شناخته مى‌شده است .

از اینجا دریچه اى به سوى مسئله مهمى از مسائل اسلامى گشوده مى شود و آن اینکه بر خلاف آنچه در میان گروهى مشهور است که قرآن در عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) به صورت پراکنده بود، بعد در زمان ابوبکر یا عمر یا عثمان جمع آورى شد قرآن در زمان خود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) به همین صورت امروز جمع آورى شده بود، و سرآغازش همین سوره حمد بوده است؛ چون این سوره نخستین سوره اى نبود که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) نازل شده ، و دلیل دیگرى هم براى انتخاب نام فاتحة الکتاب براى این سوره وجود ندارد.

مدارک متعدد دیگرى در دست است که این واقعیت را تأیید مى کند که قرآن ( به صورت مجموعه اى که در دست ماست ) در عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) و به فرمان او جمع آورى شده بود.

على بن ابراهیم از امام صادق (علیه السلام ) نقل کرده که رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) به على (علیه السلام ) فرمود: قرآن در قطعات حریر و کاغذ و امثال آن پراکنده است آن را جمع آورى کنید؛ سپس اضافه مى کند على (علیه السلام ) از آن مجلس برخاست و آن را در پارچه زرد رنگى جمع آورى نمود سپس بر آن مهر زد ( و انطلق علىٌ فجَمَعَه فى ثوب اصفرِ ثم ختم علیه )

خوارزمى دانشمند معروف اهل تسنن در کتاب « مناقب » از على بن ریاح نقل مى کند که امام على ( علیه السلام ) و ابى بن کعب ، قرآن را در زمان رسولخدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) جمع آورى کردند.

همچنین حاکم نویسنده معروف اهل سنت در کتاب « مستدرک » از زید بن ثابت آورده است : ( زید مى گوید: ) ما در خدمت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) قرآن را از قطعات پراکنده جمع آورى مى کردیم و هر کدام را طبق راهنمائى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در محل مناسب خود قرار مى دادیم ، ولى با این حال این نوشته ها متفرق بود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) به على (علیه السلام ) دستور داد آن را یکجا جمع کند، و ما را از ضایع ساختن آن بر حذر داشت .

 

سید مرتضى دانشمند بزرگ شیعه مى گوید: قرآن در زمان رسول الله به همین صورت کنونى جمع آورى شده بود.

 

طبرانى و ابن عساکر از « شعبى » چنین نقل مى کنند که شش نفر از انصار قرآن را در عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) جمع آورى کردند

و قتاده نقل مى کند که از انس ‍ پرسیدم چه کسى قرآن را در عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) جمع آورى کرد، گفت چهار نفر که همه از انصار بودند: ابى بن کعب ، معاذ، زید بن ثابت ، و ابو زید.

به هر حال علاوه بر این احادیث که در منابع شیعه و اهل تسنن وارد شده انتخاب نام فاتحة الکتاب براى سوره حمد شاهد زنده اى براى اثبات این موضوع است .

در اینجا این سؤال پیش مى آید که چگونه می‌توان این گفته را باور کرد با اینکه در میان گروهى از دانشمندان معروف است که قرآن پس از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) جمع آورى شده ، (بوسیله على (علیه السلام ) یا کسان دیگر).

در پاسخ این سؤال باید گفت :

اما قرآنى که على (علیه السلام ) جمع آورى کرد تنها خود قرآن نبود بلکه مجموعه اى بود از قرآن و تفسیر و شأن نزول آیات ، و مانند آن .

و اما در مورد عثمان قرائنى در دست است که نشان مى دهد عثمان براى جلوگیرى از اختلاف قرائتها اقدام به نوشتن قرآن واحدى با قرائت و نقطه گذارى نمود (چرا که تا آن زمان نقطه گذارى معمول نبود).

و اما اصرار جمعى بر اینکه قرآن به هیچوجه در زمان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) جمع آورى نشده و این افتخار نصیب عثمان یا خلیفه اول و دوم گشت شاید بیشتر به خاطر فضیلت سازى بوده باشد،

اصولا چگونه مى توان باور کرد پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) چنین کار مهمى را نادیده گرفته باشد در حالى که او به کارهاى بسیار کوچک هم توجه داشت ، مگر نه این است که قرآن قانون اساسى اسلام ، کتاب بزرگ تعلیم و تربیت، زیر بناى همه برنامه هاى اسلامى و عقائد و اعتقادات است ؟ آیا عدم جمع آورى آن در عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) این خطر را نداشت که بخشى از قرآن ضایع گردد و یا اختلافاتى در میان مسلمانان بروز کند.

به علاوه حدیث مشهور « ثقلین » که شیعه و سنى آن را نقل کرده اند که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) فرمود من از میان شما مى روم و دو چیز را به یادگار مى گذارم کتاب خدا و خاندانم این خود نشان مى دهد که قرآن به صورت یک کتاب جمع آورى شده بود.

و اگر مى بینیم روایاتى که دلالت بر جمع آورى قرآن توسط گروهى از صحابه زیر نظر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) دارد، از نظر تعداد نفرات مختلف است مشکلى ایجاد نمى کند، ممکن است هر روایت عده اى از آنها را معرفى کند.



سه شنبه 94/7/14 | نظر

 

تلفظ صحیح حروف عربی

 به نام خدا                             آشنایی با تجوید قرآن کریم ( تلفظ صحیح حروف )

یادگیری تلفظ صحیح حروف عربی از اهمیت فوق العاده‎ای برخوردار است زیرا اگر حروف عربی به صورت صحیح تلفظ نشوند ، نه تنها در معنی کلمات عربی تغییر ایجاد می‎شود بلکه باعث باطل شدن نماز نیز می‎گردد ( حکم این مسئله در بخش قرائت نماز ، در رسالة توضیح المسائل همه مراجع آمده است ) .

برخی از حرف‌ها در زبان فارسی و زبانعربی ( هرچند به یک صورت نوشته می‎شوند ) در تلفظ با هم فرق دارند . این حروف 10 تا هستند :« ث ، ح ، ذ ، ص ، ض ، ط ، ظ ، ع ، غ ، و »

قبل از توضیح چگونگی تلفظ هر یک از حروف فوق ، به توضیح صفات حروف ( استعلاء و استِفال ) می‎پردازیم چون دانستن آن به یادگیری آسان تلفظ حروف کمک می‎کند :

 

استعلاء :  7 حرف ( خ ، ص ، ض ، ط ، ظ ، غ ، ق ) خاصیتی دارند که هنگام تلفظ پُر و درشت تلفظ شده و دهان هنگام تلفظ آنها به صورت عمودی (    ) قرار می‎گیرد .

توجه : برای بهتر فهمیدن خاصیت حروف استعلاء باید گفت که این حروف اگر فتحه بگیرند هنگام تلفظ ، مانند زمانی که الف دارند تلفظ می‎شوند حروف استعلاء اگر الف بگیرند کاملاً پُر و درشت می‎شوند          ( توضیح دقیق این مطلب را باید از مربی ، عملاً فرا گرفت ) :      

کلمه                         تلفظ

خَسَرَ                        خَا سَرَ 

ظَلَمَ                          ظَا لَمَ

استفال : بقیه حروف الفباء ( بجز 7 حرف استعلاء ) خاصیتی برعکس حروف استعلاء دارند ؛ یعنی نرم و سست تلفظ می‎شوند و دهان هنگام تلفظ آنها به صورت افقی ( تبسم و لبخند ) می‎ماند

حروف استفال زمانی که الف دارند هم مثل زمانی که فتحه دارند تلفظ می‎شوند ( البته با کمی امتداد دادن )

 کلمه                         تلفظ 

ساحر                     سَ ـَ ـَ حِر

  کافِر                       کَ ـَ ـَ فِر

تلفظ صحیح ثاء و ذال ( ث ، ذ )

این دو حرف با برخورد نوک زبان به دندانهای پیشین بالابه صورت نرم و سست تلفظ شده و دهان هنگام تلفظ آنها به صورت افقی ( تبسم و لبخند ) قرار می‎گیرد .( این دو حرف از حروف استفال هستند )

               کلماتی مانند : بثّ ، ثابت ، ثُلْثُ ، مثانیّ و 000       ذَلَّ ، ذَلیلٌ ، ذلک ، هذا ، ذَهَبَ و ...

تلفظ صحیح واو ( و ) :

واو با غنچه کردن لبها و بدون دخالت دندانها تلفظ می‎شود ( در زبان فارسی واو را با بر خورد دندانهای پیشین بالا با لبهای پایین تلفظ می‎کنند ) . وَلی ، وارِدٌ ، مَوْرودٌ ، وَهّاب و...

 لفظ صحیح ظاء (ظ):

 این حرف نیز مانند دو حرف ثاء و ذال با برخورد نوک زبان به دندانهای پیشین بالا تلفظ می‎شود با این اختلاف که ظاء از حروف استعلاء بوده و پُر و درشت تلفظ می‎شود و دهان هنگام تلفظ ان به صورت عمودی قرار می‎گیرد .       کلماتی مانند : ظَلَمَ ، مَظْلُومٌ ، عَظیمٌ ، ناظِمٌ و ...

تلفظ صحیح حاء ( ح ) :

حاء از حروف استفال بوده از داخل حلق با منقبض کردن حلق تلفظ شده و دهان هنگام تلفظ آن به صورت افقی قرار می‎گیرد ( فارسی زبانان حاء را مانند هاء غیر ملفوظ تلفظ می‎کنند هنگام تلفظ حاء باید توجه داشت که این اتفاق نیفتد )

کلماتی مانند : حَسِبَ ، حاکِمٌ ، رَحْمنٌ ، رَحیمٌ و ... ( در مقابل کلماتی مانند : الله ، قاهِرٌ ، لَهْوٌ )

تلفظ صحیحصاد ( ص ) :

صاد با برخورد نوک زبان به پشت دندانهای پیشین پائین به صورت پُر و درشت تلفظ شده و دهان هنگام تلفظ آن به صورت عمودی قرار می‎گیرد ( از حروف استعلاء است ) .

کلماتی مانند : صَبَرَ ، صابِرٌ ، مَصْبُورٌ ، کَصَیِّبٍ و ...

تلفظ صحیح عین ( ع ) :

عین نیز از حروف حلقی بوده و در فارسی شبیه الف همزه ( أ ) تلفظ می‎شود امّا در عربی با کمی غلظت و از داخل حلق ادا می شود ودهان هنگام تلفظ آن به صورت افقی قرار می‎گیرد . ( عین از حروف استفال است )   کلماتی مانند : عاجِزٌ ، مَعْلومٌ ، عَظیمِ ، مَعادٍ و ...

تلفظ صحیح غین ( غ ) :

غین نیز از حروف حلقی بوده و در فارسی شبیه قاف ( ق ) تلفظ می‎شود امّا در عربی با مقداری کشش از حلق تلفظ می‎شود ( بر عکس قاف که از ابتدای گلو و با یک ضربه ادا می‎شود و قابل کشیدن و امتداد دادن نیست ) کلماتی مانند : مغربٌ ، غافِرٌ ، غریبٌ ، غَیورٌ و ...

( تفاوت غین با حروفی که قاف دارند را با کمک مربی خود تمرین کنید : قلبٌ ، مُغلَقٌ ، قابل )

تلفظ صحیح طاء ( ط ) :

طاء در عربی بر خلاف تاء ، پُر و درشت تلفظ شده و دهان به صورت عمودی قرار می‎گیرد   ( هنگام تلفظ طاء ، مقداری از سطح زبان یک لحظه به کام می‎چسبد و سپس رها می‎شود )

کلماتی مانند : طَلَبَ ، طالِبٌ ، صِرلطَ ، تَطْهیراٌ و ...

تلفظ صحیح ضاد ( ض ) :

ضاد از برخورد کناره زبان ( یا چپ و یا راست ) به دندانهای آسیا ، به صورت پُر و درشت تلفظ شده و دهان هنگام تلفظ آن به صورت عمودی قرار می‎گیرد ؛ ( در بعضی از کتب تجوید آمده است که ضاد شبیه دال تفخیم ( پُر و درشت ) تلفظ می‎شود . کلماتی مانند : غیر المغضوبِ ، و للضالّینَ ، ضَلَّ ، ضَلالٍ و ...

 



یکشنبه 93/9/9 | نظر

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin